آقاي کرزي! آيا صداي ملت راميشنويد؟؟؟
صباح صباح

محترم ريس جمهور! چرا انگشت ملت بطرف تونشانه گرفته ميشود؟، شمابايد درد دل ،حرفهاي ناگفته،غم واندوه يي ملت، مصيبت ومشقت مردم ستمديده، تاراج ووحشيگري هاي زورمندان وجنگ سالاران، چوروچپاول ملي، فسادوقانون گريزي، ستمکاري وبي بندوباري زورگويان، قتل وکشتارجنگ افروزان وناقضين حقوق بشررامورد بازپرس وبازخواست قراربدهيد. تازمانيکه ازصميم قلب وبدون تظاهروريا ، به اين جنايت رسيده گي ننمايد وملت شمارا رها نخواهد کردوازقضاوت فرداي تاريخ نيزدرامان نخواهي بود. اکنون صلاحيت با شماست که چه ميخواهيد انجام بدهيد.

پریشان شد درخت از حملۀ باد

گلی پرپر شد و از شاخه افتاد

جوانه ها همه خون گريه ميکرد

بياد شاخچه های خشک و برباد.

مرد کيست؟؟؟

دربرابر وحشی ترین تازیانه هاسکوت مردانه وغرورآمیز مرد نباید بشکند

دربرابرهیچ دردی، لب مرد به شکوه نباید آلوده گردد يک مرد ازنالیدن وگريه ، بیزاروسنگین ترین دردها وخشن ترین ضربه های کج بينانه وانتقام گيرانه، نمی توانند ، مرد سياست ومملکت را به سکوت وادارند ، نالیدن، زاریدن، گله کردن، شکایت زشت وکاري مردان بزرگ نيست !

دولتي که خود تيشه به ريشه خود ميزند

 

محترم ريس دولت! دوموضوعي که هميشه ذهنم رابخود مشغول داشته اينست :

 ->آيا افغانستان د چارقحط الرجال شده است که پستهاي دولتي ، امتيازات مادي و کرسي هاي حکومتي به يک گروپ دوتاسه صد نفري تعلق دارد وتقسيم شده است،ازين پست برطرف ميشوند وبه پست ديگري مقررميگردندوبه زبان ساده ، چهره ها تغير نميکنندوفقط چوکي عوض ميشود، اگراينان درزمان وظيفه داري اش کاري خوبي انجام داده اند چرا تبديل ميشوند ؟ واگربي کفايت ، بي سواد وفساد پيشه اند ، چرا مجددآ تقررحاصل مينمايند.؟؟؟

چراتعداد واليان ، قوماندانان نظامي ، معين ووزيران بعضي از وزارتخانه ها تغيروتبديل نميشوند وبعضي واليان اين ماه مقرروماه ديگرسبکدوش ميشوند؟؟؟ خوش شانسترينها،مشت نمونه خروار، ملا مارشال معاون اول ، رحيم ورد گ وزيردفاع  ، بسم الله محمدي وزيرداخله کنوني وفارغ حربي پوهنتون درسال هفتادوچهار( دربيوگرافي وي ميخوانيم که درسال هفتادوچهارازحربي پوهنتون فارغ گرديده درصورتيکه درسالهاي هفتادويک تا هفتادوچهاردرمناطق پلچرخي که حربي پوهنتون موقعيت داشت ، نسبت جنگهاي قدرت ، مگس هم درآن ساحه پرنميزد)، فاروق وردگ وزيرمعارف وچشم وگوش جناب ريس ،  اسماعيل وزيرآب وبرق ،عطا والي بلخ ، گل آقا شيرزي والي ننگرهار، شفق والي فارياب ومحرم اسرارآنسوي مرزاسلام قلعه، جمعه خان همدرد والي پکتيا، منشي مجيد والي بغلان ...

آنانيکه شانس ماندن رادرکرسي نداشتند ، به گونه مثال - رمضان بشردوست وزيرپلان ، شيرخوستي والي غزني ،رحمت الله روفي والي کندهار...   

-> يک گروپ خاص که طي ساليان درازي برکرسي تکيه زده وازهمه امتيازات مادي ومعنوي استفاده برده اند، بمجرد سبکدوشي ازپستش به دشمن خوني شخص شما ودولت تان تبديل ميشوند وهرانچه بدوشد وجود دارد نثارميکنند ودست به افشاء گري زده ورکيک ترين کلمات والفاظ رانثارنموده وبدون معطلي به اپوزيسون تبديل ميشوندو شما ودولت تانرابه چالش ميکشانند. مثالآ آقايان داکترعبدالله وزيرخارجه اسبق وامرالله صالح ريس عمومي امنيت ملي قبلي ...

درتعريف تاريخ ميخوانيم - تاريخ آيينه اي است که انسان در آن عبرت هاي بي شماري را مي تواند مشاهده کند . همانگونه که مي تواند مدرسه اي باشد که ازآن درس هاي بسياري مي توان آموخت . از تاريخ مي توان چراغي فرا راه آينده ساخت و نقشه زندگي خود را براساس آن ترسيم نمود چرا که حوادث درکليت خود در تاريخ تکرار مي شود از اين رو درشرايط يکسان نتايج مشابه به بار خواهد آورد . از اين رودانستن و فهم تاريخ براي انسان هااهميت بسياردارد . قرآن کريم نيز به منظور پند آموزي ازتاريخ ، به انسان ها سفارش نموده است تا به مطالعه سرگذشت وسرنوشت پيشينيان همت بگمارند و درتاريخ به تأمل و تدبر پرداخته و ازآن براي خود پلي بسوي سعادت و نيکبختي بسازند .

ازسيه روزي تيره بختان عبرت گرفته بسوي سرنوشت مقرون با خوشبختي و آرامش ابدي گام بردارند. جناب ريس دولت منظورم ازسطرهاي فوق اينست - هرانچه که انجام ميگردد تاريخ ميشود وتاريخ راميسازد، اميدوارم با دقت تمام درامورکاري به پيش برويد وتا کارنامه هاي ماندگارتان باعث فخروافتخارات ارجمند ميرويس جان باشد ونه خداي ناخواسته ...

جنايتکاران آدمکش درزورآباد ما هربارتحت نام  آزادي مردم را تاروماروکشورراغارغارنموده اند، گاهي بنام عدالت، گاهي بنام امنيت،گاهي بنام دين و گاهي بنام جهاد وزماني بنام مقاومت!

آنها كه تمام دنيا را از دريجه تعصب، تنگ نظري ، بي خردي وپول پرستي خود مي بينند،تنها خوشبختي ، سعادت دوجهان ، نيک نامي وانسان دوستي را درماشه تفنگ ، آنها كه خود را و تفكر خود را بر حق مي دانند وديگران را باطل وآنها كه مي خواهند برمردم فرمان براند براريکه قدرت لميده اند وازراه ها وشيوه هاي مختلف زراندازي وزورگويي دارند.  بیش از دو دهه جنگ و بی ثباتی داخلی درکشور، نوعی فرهنگ سیاسی خاصی را به وجود آورده که از مهمترین ویژگی های آن جنگ سالاری و منطقه گرایی است.

حضوروتداوم قدرت فرماندهان محلی در صحنه سیاسی ، منبع بالقوه بی ثباتی و تنش به حساب می آید. این فرماندهان و جنگجویانی که دراختیار دارند به محض اینکه احساس کنند منافع قومی، گروهی، اقتصادی و یا سیاسی آنها به خطر افتاده، بلافاصله از ائتلاف با دولت مرکزی خارج می شوند و صلح شکننده موجود را با بحرانی جدی مواجه می سازند.

مي‌گويند، آدم‌هاي شجاع، آن‌هايي هستند که وقتي در يک نبرد وبازي شکست خوردند، جوان‌مردانه شکست را بپذيرند و اگر کمي عاقل باشند، به دنبال يافتن دلايل شکست هستند. و آدم‌هاي زبون، آن‌هايي هستند که پس از شکست به دنبال بهانه جويي باشند.

عملکردهاي شتاب زده ، مصلحتي ، عجولانه ، فرمايشي وهدايت شده خلاف ميل توده ها شرايطي را به وجود آورده كه به درگيري هاي داخلي، ناامني، سرقت مسلحانه، اختطاف و توليد ترياك منجر شده است. نزديک به يک دهه از زمان سقوط حكومت سياهي طالبان مي گذرد، حدودي صدوپنجاه هزار نظامي کشورهاي هم پيمان آمريکا و حدود صد تا صدوبيست هزار نفر پرسونل اردوي ملي ، صدهزارپوليس ملي وهزاران پرسونل امنيت ملي مصروف مبارزه با طالبان و القاعده و تأمين امنيت درکشور مي باشند اما سرانجام اين مأموريت تا به امروز تداوم ناامني، افزايش موج خشونت، گسترش درگيري ها ا ز جنوب و شرق به شمال و غرب كشور، افزايش كشت خشخاش و رونق تجارت ترياك، توقف روند بازسازي، قدرت گيري دشمنان وطن بوده است.

در طی اين سال هااین انتظار موجود بود که درعرصه های تأمین امنیت، بازسازی و قانون مداری، طرد فساد اداری و دولتی وسایرنابسامانی ها کارهای بزرگی انجام میشد اما نشد و خواست ملت برای ایجاد یک دولت قوی ونیرومند وپاسدارقانون وتأمین کنندهء امنیت و ادامه دهندهء بازسازی، تأمین کارورفاه اجتماعی به یأس تبديل گرديد. دردولت فعلي،  حاكميت قانون گسترش نيافته، دشمنان قوي تر شده، ناامني و خشونت افزايش پيدانموده  ، فقر، بيکاري ، بي نظمي ، بي اعتمادي ودلسردي پله هاي اوجگيري اش را سرسام آورطي ميکند.

با تداوم حکومت فعلي  فساد مالي‌، رشوه‌ستاني‌، زورگويي، بي قانوني، فساد اجتماعي، جنايت اخلا قي، بزن، ببرو بکش سلاحداران، بيكاري، فقر، و جور و چپاول به اوج خود رسيد. از جانب ديگر رياست عمومي امنيت ملي بدون درنظرداشت مصوونيت و قانونيت، دست به گرفتاري و اذيت قلم بدستان کشور زده و خودسرانه و ظالمانه ميخواهد که هر روزنامه نگار يک بار مزه تلخ کوته قلفي و فشار فزيکي و رواني اين اداره را بچشند تا مطابق ميل آنان سياه را سفيد و ناحق را حق بگويند. اين شيوه آینده امیدوار کننده درکشور ندارد، زیرا اعتماد مردم از د ست ميرود. وضعیت ناگواری که اکنون پيش آمده است به عقيده من نتيجه اين پخپل سري ها است. 

کشور به سوی هرج و مرج می رود و درحال سقوط به دامان افراطگرايي ، تفنگداري وبنيادگرايي است. طالبان بعد از فرار به کوه ها باردیگر دولت را به مبارزه طلبیده ودربعضي ولايات فرمان ميرانند. آنها کنترول بعضی ولايت وولسوالی ها را به دست گرفته و دستور آنا ن در مقایسه با قانون دولت ازقبولیت بیشتر برخوردار است زيرا جبرآ بالاي مردم بي دفاع مي قبولانند چون دولت نميتواند تامين کننده امنيت جاني ومصوونيت زندگي اجتماعي باشد.

تعداد بیشتر مردم به کشت خشخاش که مواد خام هیروئین ازآن به د ست می آید رو آورده اند. مأمورین دولت از مردم رشوت درخواست نموده و آن را شیرینی می خوانند و بسیاری از آنها در تجارت مواد مخدر د ست دارند. بسیاری از مردم به دولت بی باور شده اند و از این که دولت نتوانسته در زند گی شان تحول مثبت بیاورد،مسئله فساد در دولت را حل نماید و بر مسایل مواد مخدر و شورش طالبان و رفع موانع از جاده های کابل راه حلی پیدا کند مأیوس شده اند.

عبور و مرور مقامات دولت به خصوص درسطح وزیر یا بالاتروياپايان تر، یکی از معضلات بزرگ و طاقت فرسای مردم شهر کابل است وعلی رغم اعتراضات، انتقادات و گوشزدهای مکرر و مداوم مردم و انعکاس آن از طریق رسانه های گروهی، متأسفانه این مشکل کماکان لاینحل باقیمانده است.

عبورومرور اراکین وسران حکومت، در این سال ها دیگر تنها یک مشکل نیست، بلکه علت دیگری در ایجاد فاصله، خشم، نارضایتی و حتی انزجارمردم نسبت به مسوولين نظام است. آنچه که در حین عبور و حتی پس از ختم نمایش جلال و شکوه افسانه ی مقامات نثار آنان می شود، دشنام و دعای بد کسانی است که به جز آه و ناله چاره ی دیگری ندارند وحتی اگر هنگام گذر قدرمداران میسر آنان را تخلیه نکنند، بدون هیچ ارزش و بهای ممکن است، زیر تایر شوند ويا وسيله نيروهاي امنيتي وباديگارادان مقامات جان بدهند .

درمملکتی که به ادعای رسانه ها هر صبح دو ساعت به خاطر عبور و مرور قاضی القضات، لوي څارنوال ، رهبران جهاد ومقاومت ، فرماندهان تفنگدارووزيران غربي وشرقي کابينه که دريک جيب تابعيت کشورهاي خارجي را دارند ودرجيب ديگربسته هاي دالرکه ازبرکت چوکيهاي بادآورده وند زده اند ، عبورومرورسفيران ونمايندگان فوق العاده کشورهاي غربي ، فرماندهان وقطارقواي ائتلاف وخودسري وماشه کشي اين قوا زندگي را برمردم شهربه جهنم دردناکي تبديل کرده اند .

جناب محترم ريس دولت !

بگذاربه عرض برسانم ، متأسفانه عبورومرور شخص جناب شما درهيچ توصيف وزباني برابرنمي ايد تا به پيشگاه عالي تمثيل گرددوشايد من به آن حدود کلمات وجملات اشنا نباشم که يک صحنه ازتراژيدي عبورومرورتان را درقالب کلمات وجملات بيان نمايم . اگربگويم خداي ناخواسته اسکندرمقدوني  باچنين شوکت وشان وهيتلربا همين دب ودوران وريگن با همه چنين وچنان ، شارون بامحافظ وباديگاراردان ... نميوانستند باريس جمهوردولت اسلامي ما برابري وکله بزنند، باورنميکنيد.

                                                                                  ( چشم بددور)

مرحوم داکترنجيب الله که عملکردش دربسا مواريد شبه جناب محترم بود، ميگفت: عزت وذلت ازجانب خدا است. ويا به زبان ساده ، مردم ما ميگويند: باخدا داده گان ستيزه مکن که خدا داده گانرا خدا داده است. مقام عالي واقعآ بااين کش وفش افتخاربزرگي کشورويرانه و مردم ستمديده هستيد.

زمانيکه کاروان حامل مقام محترم به حرکت مي افتد ، حتي نزديک به پانزده وشانزده قرن قبل درمسيرجاده ابريشم چنين کارواني درحرکت نمي افتيد. با اين تفاوت وشکرگذاري که درآنزمان کاروانهارا شتر، اسب ، قاطرومرکب تشکيل ميداد واکنون ازريس دولت مارا موترهاي اخرين مودل زرهي ساخت آمريکا ، جرمني ، جاپان و... زره پوشهاي مختلف النوع وبعضي وقتها نام خدا هليکوپترهاي باپيلوتان داخلي وخارجي بدرقه اسکورت مينمايند. که ميگويد که مردم به لقمه نان وکشوربه کمک خارجي غرض بازسازي ودوباره آبادي - نيازدارد؟؟؟ قرار گرفتن ده ها عراده وسايط ووسايل ترانسپورتي زميني وهوايي درعقب و جلوو با سرعت وحرکت جت مانندي ( واقعا راننده هاي شما ريس صاحب جمهوررا مردم لقب پيلوت زميني داده اند، چه افتخارباارزشي واينهم ازترقي وتعالي کشورنماينده گي مينمايد.)

موقع عبورومرورتان به گفته احمدي نژاد درايران وملا مارشال فهيم درافغانستان - پوليس ، جزوتامهاي سيروسفرگاردي رياست جمهوري، قطعات خاص اردوي ملي ، کارمندان وظيفه شناسي امنيت ملي وترافيک موظف مردم را( خس وخاشاک)  گفته ، صدها تحقيروتوهين مينمايند واگرعابرکمي لجاجت نمايد وموظفين دمارازروزگارش بيرون نموده وبه نام خاهين ، دشمن و... سالها درکوته قلفي وزندان ، نان سرد واب گرم ميدهند.  به عقيده خيلي ها کارخوبي است ، ميگويند: جان نگاه کردن فرض است . شما کاري خوبي ميکنيد. افرين وصد مرحبا .

به اجازه خيام

اين قافله عمر عجب ميگذرد

درياب دمي که باطرب ميگذرد...

محترم ريس دولت ! جه گوارا ، ( به زبان همنشينان تان ، کمونيست ) امابه عقيده وباورهاي ميليونها انسان درسراسرجهان ، مرد بزرگ ومبارزآمريکاي لاتين ميگفت: (واگر خفه ام كنند سازش نخواهم كرد وايمانم راقرباني مصلحت نميكنم) وي ميگفت: مردم رادریاب! هرگزسازش نکن! آری کسانی که سازش نمی کنند٬ می میرند٬ اما مرگ شان عین حیات و زندگی ست. آری اگراينطوربي تفاوت باشي تو نیزمی میری٬ اما در چهره ات نشانی از مرگ نخواهد بود.از گلوله نترس! تو روح گلوله ای. گلوله از زبان  تو سخن خواهد گفت و از عمل تو فير خواهد شد . آه٬ تو نمی دانی که تا چه اندازه کمک هایت به مردم مفید است.مردمی که تو را قربانی خواهند کرد.

قاچاقچيان ودزدان مشهوري که همين اکنون درپستهاي بزرگ دولتي لميده اند وطي بيش ازسه دهه با استخراج ، قاچاق و فروش سنگهاي قيمتي و ساير احجار کريمه که بي شرمانه و خبيثانه به اين دزدي خويش هنوزنيزادامه ميدهند. وقاچاق مواد مخد ر، معاد ن ، انبارهاي اسلحه ، چوروچپا ول سرما يه ها ي دولتي وشخصي ، رشوت ورشوت ستاني ، قتل وجنايت هاي تکا ن دهنده ، د زدي واختلا س ، خويش خوري وقوم پرستي ... به پيما نه زيادي به چشم مي خورد ، با اندوه فراوان با گذ شت هرروزوسعت بي سابقه پيدا نموده وقانون ودولت را زيرسوال برده اند.

ازيکطرف نگرانيهاى بين المللي از تشديد بحران درکشور وافزايش خطر طالبان ، تا جايي پيش رفت که برخي ا ز مقامهاى سازمان ملل حتي از احتمال بازگشت افغانستان به دوران سياه گذ شته در نتيجه افزايش خشونت طالبان و کم توجهي بين المللي به اين کشور تحت تاثير بحران عراق سخن مي گويند. واين احتمال وجود دا رد که کشوربار ديگر به کشور ناکام مبدل شود ودراختيار تروريستهاى مواد مخدر قرار گيرد.

فساد اداري ، مواد مخدر، تروريزم ، فقر ، نا امني ،فقدان کاروزنده گي بخورونمير، مشکلات با همسايه ها، حاکميت جنگسالاران ونظاير آن همچون يک نظام پيوسته به هم عمل مي کنند.

در هر حال ايجاد يک دولت مقتدر مرکزي با اتکا به اصل مردم سالاری که بتواند به خواسته هاي مردم پاسخ مثبت بدهد، تنها راه سياسي بهبود اوضاع اجتماعي و اقتصادي به شمار مي رود. درغير آن هر شخصی با تجربه ای هم اگر دراين حلقه بسته ودرسيستم بهم آميخته قرار گيرد موفقيت چندانی نخواهد داشت. در کشوربسيارى از فرمانداران محلى و ولايتى هم ازاردو، پوليس و ا فسران امنيتي قبلاً فرماندهان جناح هاى مختلفى بوده اند كه براى سرنگونى طالبان در اواخر سال ۲۰۰۱ درتصرف قدرت پيشد ستي وخلاف توافق قبلي کابل را تصرف نمودند .

 آن چه كه اين نيروها مى توانند انجام بدهند، استفاده از سمت دولتى خود براى كشت خشخاش و قاچاق موا د مخد ر است. آنها هنوز اسلحه در اختيار دارند و نفوذ گذشته خود را برمردم حفظ كرده اند. تامين امنيت و جمع آوري سلا ح یکی ا زهمان اصطلاحات واسمای بی مسمایی است که ا ز زبان مسوولین دولتی وتریبیونها وبلند گوها دردا خل وخارج کشوربه مود روز ومود سال بدل گردیده ، اما واقعیت خلاف آن است که می بینیم، میشنویم واحساس میکنیم . تعدد و تداوم اختطاف ها، سرقت ها ، قتلها ، انفجارا ت وانواع بی امنی ها درکشور واقعیت تلخی است که ا زسپیده دم دولت موقت آغاز شده، دردولت انتقالی تشدید و در دولت انتخابی به اوج آن رسیده است. مردم این پرسش را مطرح میسازند که دولت ومسوولین امنیتی آن با اینهمه تشکیلات وسیع وهزینه های گزاف دربرابر اینهمه بی امنی وجنایت که طی چهارسال گذشته درتاریخ کشورریکارد قایم کرده ا ست، چه استدلالی دارد، مسوولین دولت با ادعا های بلند بالا و بهانه های ناهمگون دربرابر افکار پرسشگر مردم وجهانیان چه پاسخی دارند؟.

تا زماني‌كه‌بنياد گرايي‌وقانون گريزي ازكشور ما نابود نشود، هيچ‌قانون‌و قانونمندي... نمي‌تواند اثر مثبت‌در بهبود اوضاع‌سياسي‌و اقتصادي‌داشته‌باشد. اقتباس ازنوشته هاي قبلي ام درنشريه هاي درون وبيرون مرزي .


December 5th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات